برند فقط یک نام برای شرکت و طرح لوگوی آن است. این جملهای بسیار آشنا تنها یک تصور غلط و رایج در میان بسیاری از مردم عادی است! با وجود این که این دو عنصر در پیشرفت یک برند برای یک داشتن کسب و کار عالی کمک بزرگی میکنند اما درواقع اصطلاح برند بسیار جامعتر از این حرفها خواهد بود. منظور از جامع بودن برند اجزای مختلف تشکیل دهنده آن است. به همین دلیل برای توسعه موفقیتآمیز آن باید جنبههای مختلفی را مورد بحث و تفکر قرار دهیم.
امروز ما قصد داریم به شما نشان دهیم که چگونه یک برند قدرتمند ایجاد کنید. در زیر چند جز اصلی و مهم برند که باید به هنگام ساختن برند تجاری خودتان به آن توجه کنید و اینکه چه نوع استراتژیهایی را میتوانید برای توسعه بیشتر این اجزا در نظر بگیرید، برای شما شرح داده شده است.
تمایز برند درواقع وسیلهای است که توسط آن یک برند از دیگر برندهای موجود یا همان برندهای رقیب متمایز میشود. از نظر یک برند تمایز میتواند به هر ترتیبی که مرتبط با یکی از ویژگیهای فیزیکی محصول یا خدمات شما، جنبههای ارائه آن، واکنشهای احساسی که برنده شما در مشتریها ایجاد میکند، میزان قیمت، استراتژی برند و حتی تجربهای که یک مشتری از برند شما دارد، مربوط باشد.
راههای زیادی وجود دارد که شما میتوانید برند خود را از دیگر برندها متمایز کنید. به این منظور شما میتوانید مهارت نهفته در توسعه و به کارگیری مؤثرترین استراتژی را به کار ببرید. به گونهای که ارزشها، نحوه انجام کارها، وعدهها و ویژگیهای کلیدی، برند شما را به طور مناسبی منعکس کند.
این مبحث نیاز به توضیحات بیشتری دارد که باید هر کدام از بخشها را به طور مفصل بیان کرد و ما در این مقاله سعی داریم تنها آشنایی مختصری را از برند و تعریف آن برای شما بازگو کنیم؛ بنابراین پیشنهاد میکنیم به مقالات دیگر ما مراجعه کنید.
اینکه چرا باید برند ایجاد شود و چرا اصلاً در توسعه کسب و کار به ایجاد برند نیاز داریم مسئلهای است که باید به صورت کامل مورد بحث قرار گیرد. برندسازی یک فرآیند دائمی که هرگز متوقف نمیشود. افراد، بازارها و مشاغل دائما در حال تغییر هستند و یک برند تجاری باید به گونهای پیشرفت داشته باشد تا خود را با آنها همگام کند. همچنین یک فرایند بازسازی برای برندسازی وجود دارد. شما در ابتدا باید برای سهامداران مشخص کنید که چه کسی هستید و چه چیزی را ارائه میدهید. سپس استراتژی برند خودتان را ایجاد کنید تا بهراحتی بتوانید موقعیت خودتان را با آن تطابق دهید و بعد از آن سعی کنید که به طور مداوم بر همه چیز کنترل داشته باشید. موقعیتی که شما در برند به آن دست مییابید باید تحت تأثیر داراییها و اقدامات تجمعی شما باشد. منظور از داراییها هویت بصری، محصولات، محتوا و تبلیغات و منظور از اقدامات تجمعی عواملی همچون پشتیبانی مشتری، تجربیات، روابط انسانی و خدمات است. این عوامل باعث میشوند ذینفعان شما ذهنی آگاه از برند شما داشته باشند. ادراک برند بهعنوان شهرت برند شناخته میشود. در اصل ادراک برند ارتباطی است که یک مشتری یا یک فرد معمولی در مورد برند شما در ذهنش دارد. این درک نتیجه فرآیند استراتژی برند یا عدم وجود آن است. و در آخر مشتریان تنها کسانی نیستند که برداشتی از نام تجاری شما را در ذهن خود ایجاد میکنند. ذینفعان شامل مشتریان احتمالی، مشتریان فعلی، کارکنان، سهامداران و شرکای تجاری نیز هستند. هر یک به نوعی هویت این برند را درک میکنند و بر اساس آن با برند شما تعامل میکنند. اینها تمام دلایلی است که میتوانند به سادگی و مختصر چرایی برند و اینکه چرا نیاز داریم تا برند را ایجاد کنیم، بیان کنند.
ارزش ویژه برند یک مفهوم چند بعدی و پیچیده است اما پتانسیل رقابتی را ایجاد میکند و همچنان هم میتواند برای برند مورد توجه باشد. پروفسور دیوید آکر ارزش ویژه برند را در “کتاب مدیریت ارزش ویژه برند” اینگونه بیان کند: “مجموعهای از داراییها یا بدهیها در قالب نمایان بودن برند، تداعیات تجاری و وفاداری مشتری که ارزش محصول یا خدمات فعلی یا بالقوهای را که توسط لوگو برند هدایت میشود، اضافه یا کم میکند.” در بیان سادهتر، ارزش ویژه برند نشاندهنده ارزش یک برند است. این تفاوت ساده نشان میدهد که بین ارزش یک محصول دارای لوگو و ارزش آن محصول بدون برند و لوگو یک اتصال برقرار است.
هر زمان که یک مشتری با یک برند ارتباط برقرار میکند، ارتباطات برند انجام میشود. ارتباطات برند یک اصطلاح گسترده است که شامل همه مواردی میشود که مشتری یا مشتریان بالقوه با یک شرکت به طرق مختلف ارتباط برقرار میکنند که این ارتباطات میتواند شامل: آگهیهای بازرگانی تلویزیون و رادیویی، کارت بازرگانی، رسانههای اجتماعی و بررسیهای آنلاین باشد. همچنین میتواند شامل تعاملاتی باشد که افراد به صورت حضوری با یک تجارت انجام میدهند. ارتباط مستقیم با یک کارمند شرکت از طریق تلفن، حضور در فروشگاه یا رفتن به یک نمایشگاه تجاری نیز به عنوان ارتباط با برند شناخته میشوند. لزوماً نیازی نیست که این برقراری ارتباطها هزینه زیادی را شامل شود؛ اما شرکتهایی که سرمایه زیادی دارند تبلیغات بیلبورد یا تبلیغات تلویزیونی را میتوانند خریداری کنند که خب این یک مزیت بزرگ محسوب میشود؛ اما گزینههایی با هزینههای به صرفهتر نیز وجود دارد که به انتخاب صاحبان برند و مشاغل باز میگردد. برای شرکتها مهم است که وقت خود را صرف توسعه استراتژیهای ارتباطی کنند زیرا برای ایجاد کامل یک برند ضروری است. بدون استراتژی مؤثر، احتمال شکست یک برند وجود دارد. چراکه برای اینکه مردم کالاها و خدماتی را خریداری کنند، باید بدانند که آن کالا و خدمات وجود دارد و تنها راه آگاهی آنها از وجود این برند، ارتباطات تجاری است که برند با آنها برقرار میکند. بهعنوان یک صاحب برند باید بدانید که تصمیمگیری در مورد نحوه برقراری ارتباط بسیار مهم است، اما فراوانی ارتباط و دسترسی به آن بسیار مهمتر است. به طور کلی ارتباط بیشتر بهتر است. فراموش نکنید آنچه در محتوای تبلیغاتی بیان میشود در ارتباط برند نقش مهمی دارد. ارتباط خوب با برند به معنای به اشتراک گذاشتن پیامی است که بهراحتی دریافت میشود. آخرین جنبه ارتباطات تجاری در مورد سازگاری نوع استراتژی تبلیغاتی با همه کانالهای ارتباطی است. برای مثال لوگوها باید دقیقاً بطور یکسان روی بستهبندی، کارت ویزیت و تبلیغات اینترنتی ظاهر شوند. رنگها و تصاویری که در ارتباطات استفاده میشوند نیز باید سازگار باشند. لحن پیام برقراری ارتباط نیز بسیار مهم است. انتخاب لحن رسمی و غیررسمی در ارتباط برند باید بر اساس نوع کار و خدماتی باشد که ارائه میدهید. پس صبر به خرج دهید و نگران نباشید چراکه استراتژیهای ارتباطی مؤثر زمان میبرد! از آنجا که جنبههای ارتباط تجاری مؤثر بسیاری وجود دارند، پس میتوانند زمان زیادی را نیز صرف کنند. بسیاری از مشاغل تیمهای بازاریابی حرفهای را استخدام میکنند. استخدام تیم برای ایجاد و حفظ ارتباطات تجاری در بین بسیاری از شرکتها محبوب و مؤثر است و میتواند زمان را برای تمرکز کارکنان بر جنبههای دیگر تجارت آزاد کند.
اگر بازاریاب یا کارآفرین هستید، احتمالاً در مورد مفهوم موقعیتیابی برند شنیدهاید؛ اما اگر احساس میکنید این مفهوم بیش از حد انتزاعی و مبهم است، این قسمت از مقاله برای شما مناسب است! در این قسمت ابتدا یک تعریف ساده از موقعیت برند از نظر کاتلر را بخوانید. او میگوید که موقعیتیابی برند “عمل طراحی لوگو برند به منظور اشغال جایگاهی متمایز در ذهن بازار هدف” است ؛ به عبارت دیگر، موقعیتیابی تفاوت یک برند با برندهای دیگر را نشان میدهد و یا اینکه میگوید کجا یا چگونه در ذهن مشتریان قرار میگیرد. بنابراین، استراتژی موقعیت برند شامل ایجاد ارتباطات تجاری در ذهن مشتریان است تا آنها بتوانند به شیوهای خاص برند را درک کند. اما چرا موقعیتیابی برند مهم است؟ میدانیم که ترجیحات مصرفکنندگان و استراتژیهای موقعیت برند مستقیماً با وفاداری مصرفکننده، ارزش ویژه برند و تمایل به خرید خدمات یا محصولات برند مرتبط است و در واقع موقعیت برند را میتوان تا حدی بدانیم که یک نام تجاری در ذهن مصرفکنندگان مطلوب، متفاوت و معتبر تلقی میشود.
هویت برند شما در این است که چگونه میخواهید درک شود. مهم این است که بدانید هویت برند شما چیست و چه میخواهید باشد. اگر هویت برند قوی نداشته باشید، برای تولید آگاهی از برند به سختی باید کار کنید. برای این منظور باید چند عمل را انجام دهید. اول از همه باید بدانید دلیل و هدف از تأسیس برندتان چیست؟ همه مصرفکنندگان میخواهند بدانند مأموریت شما چیست و این نشان میدهد که شما بعنوان یک شرکت چه کسب و کاری دارید. دوم اینکه باید پیشنهاد ارزش منحصربهفرد خود را ایجاد کنید. حتماً میپرسید پیشنهاد ارزش منحصربهفرد چیست؟ پیشنهاد ارزشمند شما چیزی است که شما را از رقبای خود متمایز میکند. این نشان میدهد که چگونه پیشنهاد شما برای مشتریان مفید است، چگونه نیازهای مشتریان خود را برآورده میکنید و چه چیزی پیشنهاد شما را منحصربهفرد میکند. در قدم سوم هویت بصری برند خود را ایجاد کنید. عناصر بصری برند شما مطمئناً بر هویت برند شما تأثیر میگذارد. فقط لوگوها و پالت رنگی برخی از بزرگترین شرکتها را در نظر بگیرید. رنگهای مختلف معانی متفاوتی دارند و رنگهایی که انتخاب میکنید میتواند بر روی مخاطب شما نیز تأثیر روانی بگذارد. بهعنوان مثال، بسیاری از رستورانهای فست فود از رنگ قرمز و زرد استفاده میکنند، زیرا تصور میشود که ترکیب این رنگها اشتها را تحریک میکند. و مرحله آخر زمان شناخت برند را افزایش دهید. مدتی طول میکشد تا دیدگاهتان درباره هویت برند خود را به سمع عموم مردم برسانید. شما میخواهید برای انجام این کار از طریق انواع تلاشهای بازاریابی، برندتان را معرفی کنید، مانند ایجاد وبسایت! به این منظور باید تمام جنبهها را در نظر بگیرید و برای رسیدن به نتیجه مطلوب تلاش کنید.
شخصیت برند شما به ویژگیهای انسانی شرکت شما اشاره دارد. توسعه شخصیت برند برای برقراری ارتباط با مخاطبان در سطح احساسی و ایجاد ارتباط با برند شما بسیار مهم است. به همین دلیل، مطمئن شوید که از نکات زیر برای توسعه شخصیت برند خود استفاده میکنید:
درک مخاطب کاری است که باید از همان ابتدا انجام دهید. این یک مرحله مهم در ایجاد هویت برند است. با این حال، هنگامی که صحبت از توسعه شخصیت برند شما میشود هم بسیار مهم خواهد بود. نحوه ارائه و نحوه برقراری ارتباط نه تنها منعکسکننده است بلکه انتظارات آنها را نیز نشان میدهد. بهعنوان مثال، اگر مخاطب جوانتری دارید، ممکن است لحن خشک و رسمی برای آنها خوشایند نباشد.
با این که میتوانید شخصیت خود را در محتوایی که مینویسید مطرح کنید، اما به یاد داشته باشید که انجام این کار از طریق تعامل با افراد آسانتر است. به همین دلیل استفاده از رسانههای اجتماعی بسیار مهم است. کل مخاطبان شما تعاملات شما را میبینند و این به شما کمک میکند تا شخصیتتان را به نحو خاصی مشخص کنید.
اگر قرار است در یک پلتفرم خندهدار و غیررسمی باشید، باید مطمئن شوید که شخصیت به سایر پلتفرمهایی که استفاده میکنید، چه آنلاین و چه آفلاین، منتقل میشود. اگر ناسازگار باشید، به توانایی شما در ایجاد شخصیت منسجم برند آسیب میرساند و فقط مخاطب شما را گیج میکند.
برای داشتن یک برند تنها کافی است که یک استراتژی آگاهانه داشته باشید و مطابق آن پیش بروید. طبق نظریه دنیل پارکر تعریف خوب از استراتژی برند این است که استراتژی در نظر گرفته شده برای نقش مثبتی است که یک شرکت میخواهد در زندگی افرادی که به آنها خدمت میکند، ایفا کند؛ بنابراین برندسازی به دلیل تأثیر کلی که بر شرکت شما میگذارد، برای یک کسب و کار بسیار مهم است. استراتژی کلی برندسازی میتواند نحوه درک مردم از برند شما را تغییر دهد، میتواند باعث ایجاد مشاغل جدید شود و ارزش برندتان را افزایش دهد اما اگر اشتباه انجام شود یا به هیچ وجه انجام نشود میتواند آثار مخربی را در سرنوشت برند ایجاد کند.
.